سوررئال

وقتی که پنجره ها به غروب نزدیک می شود
ورود ابرها را به شیشه ی قطار می بینم
و هاله ی خاکستری آدم هایی که می افتند و دوباره راه می روند
شیشه ها را سیاه می کنند
و ماهی های قرمزی که از آسمان
بر روی دریاچه کنار ریل می افتند
دست های آدم ها را می گیرند
و با خود
به سرزمین مادری شان باز می گردانند
پرنده های سفید بر روی سیم های سیاه
از کنار پنجره می گذرند
و با نگاهشان
لیوان های آبی را ذوب می کنند
...
بهمن وخشور

هیچ نظری موجود نیست: